برنده اسکار نقش یک معتاد در حال ترک را بازی میکند که پس از مرگ مادرش به یک کارآگاه خصوصی کمک میکند.
نانسی فیچمن، کتی فورد و جنیفر هاپ، سازندگان سریال، در مورد آنچه که نقطه اوج نادری برای قهرمان آن است، صحبت می کنند. روز شکرگزاری 2013 در پالم اسپرینگز است، و پگی در نقش مهماندار مهربانی است که به مهمانان خوش آمد می گوید، بوقلمون را مراقبت می کند. اما اوقات خوش برای همیشه از بین میرود. هنگامیکه ماموران ضد مواد مخدر دور تا دور خانه را محاصره میکنند و پگی و خانواده اش در تکاپو قایم کردن موادها و پولهای دور خانه اند.
ده سال بعد، پگی هنوز عقب نکشیده است. او یک معتاد در حال ترک است که به سختی به عنوان یک متصدی بار در یک جاذبه توریستی در شهر مرزی امرار معاش می کند – و اکنون که مادرش (برنادت پیترز) فوت کرده است، خواهران و برادران پگی (کیر اودانل و کریستین تیلور) در حال آماده شدن برای فروش خانه پگی هستند و پی جایی برای رفتن ندارد.
حضور یکباره “های دزرت” یک حس قوی شخصیتی از سریال را میدهد. حتی زمانیکه که نمی دانیم از پگی چه بخواهیم – نقص اولیه سریالیک تیرگی عاطفی است که درک آنچه را که قرار است برای او می خواهیم، چقدر باید به او اعتماد کنیمیا رک و پوست کنده، چرا ما باید به هر یک از اینها اهمیت بدهیم_ را جالب میکند.
دنیای اطراف او به همان اندازه زنده است. اگر کارگردان، جی روچ، خانه پگی در پالم اسپرینگز را با راهروهای عظیم و استخر جواهر مانندش به یک خیال تبدیل کرد، ظاهراً دره یوکا جایی است که رویاها از بین میروند. جذابیت اصلی سریال آن مرز قلابی است که از یک خیابان گرد و خاکی تشکیل شده است که توسط یک شخص پر استرس (اریک پترسن) با مشکلات شخصی نظارت می شود. بزرگترین سلبریتی آن گورو باب (دوست روپرت، که براییک بار هم که شده استایل کمدی خود را دچار چالش میکند)، یک مجری اخبار محلی است که به رهبر گروه مواد مخدر تبدیل شده است که شعارش این است: «همه چیزاحمقانه است». برجسته‌ترین شخصیت کارآگاه خصوصی آن بروس (برد گرت) است که کسب‌وکارش آنقدر کساد و از مد افتاده شده است که دارد در سایت “ای بِی”پرینترهای قدیمی میفروشد.
در اواسط فصل، پس از خسته کنندگی و رها بودن، سریال به بخش دوست‌داشتنی اش میرسد که به مقدار شگفت‌انگیزی دلگرم کننده می‌شود و اجمالی از درد در بطن زندگی پگی را ارائه می دهد. همچنین عشق صمیمانه محیط اطراف او را به ما نشان می دهد. پاتریشا آرکت به خوبی با مت دیلون همانند دوست پسر جنایتکار سابقش دنی مطابقت دارد، که تمایل دارد او را به سمت بدبختی هدایت کند، اما همچنین به اندازه کافی به او اهمیت می دهد که در وسط یک سرقت مسلحانه با او تماس بگیرد. او همچنین در کارول،یکدوست صمیمی واقعی دارد، که در نظر همهشبیه همسر دکتری معمولی و معمولی است – اما فیلمنامه و خود بازیگر، وروچه اوپیاريا، آنقدر به شخصیت رمز و راز و شیطنت آغشته می کنند که ما را در حدس زدن میمانیم.
در همین حین، های دزرت هر قسمتی که می گذرد، پوچی را افزایش می دهد، تا زمانی که پرونده هایی شامل یکفقره قتل انتقام جویانه، یکفقره جعل آثار هنری، و یک دعوای پدر و دختری همگی باهم به ظهور میرسند. پگی با ظاهر دوپلگانگر وهم‌آور مادرش (همچنین پیترز) سروکار دارد، که او را براییک پروژه تئاتر بیوگرافی، به قصد خوشیو سرگرمی استخدام میکند.
